دکتر محمدابراهیم ذاکر دندانپزشک و پژوهشگر تاریخ پزشکی
رازی، ابوبکر محمد فرزند زکریا فرزند یحیا (۲۵۱ – ۳۱۳ق) در کتاب الحاوی فی الطب، المنصوری فی الطب و التقسیم و التشجیر؛ یا التقاسیم العلل و ابوالحسن احمد فرزند محمد تبری (ز: ۳۵۹ق) در کتاب المعالجات البقراطیه به گستردگی دربارۀ بیماری های دهان و دندان به گستردگی گفتگو کردهاند، به گونهای رازی کتاب سوم الحاوی فی الطب خود را ویژۀ بیماریهای گوش و بینی و دهان قرار میدهد و دوسوم آن را ویژۀ بیماریهای دهان و دندان و هرگونه آسیب واردشده به بافتهای نرم و سخت دهان میگذارد. هر دو اندیشمند به گستردگی به گزاره کردن کامل نشانههای تکتک هرکدام این بیماریهای میپردازند.
ابوالحسن تبری احمد فرزند محمد (ز: ۳۵۹ق) فرزانهای از سرزمین تبرستان و پزشک ویژۀ رکنالدوله (۳۲۰ – ۳۶۶ق / ۹۳۲ – ۹۷۶م)بود. کُناش و مجموعهای پر آوازه به نام معالجات البقراطیه دارد که از برترین و ارزشمندترین کتابهای پزشکی است که گزارهای فراگیر از بیماریها و درمانشان را یاد کرده است و دارای چندین مقالت میباشد (عیون، ج۲، ۳۶۱؛ عیون برگردان ذاکر، ج۲، ۷۱۰). وی با علی فرزند عباس مجوسی اهوازی از پرورشیافتگان مکتب ابوماهر موسی فرزند یوسف، ابنسیار است. گمان میرود در ۳۷۵ق / ۹۸۵م چشم از جهان فروبسته باشد.کتابهای دیگر او: رساله فی ذکر القاروره، و علاج الاطفال، و مقاله فی طب العین، و کتاب الفصد است (تاریخ نگارشها۴۳۴).
رازی تیتر یک بخش از این کتاب را بدین گونه مینگارد: دانستنیهایی در بارۀ زخمهای دهانی تا مرز گلو، آزردگیهای لثه، برفک و آفت یا قلاع، خونبرآمدنهای دهانی (نفث الدم) و آماسهای پدید آمده در بافتهای دهان، خوره، سوزه و آسیبهای دیگر دهانی (حاوی، رازی، ج۳، برگردان ذاکر، ۲۰۶؛ سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۱۵۱).
قُلاع (Thrush aphtha برفک و آفت دهانی)
رازی در بارۀ برفک و آفت دهان گوید: زخمهایی هستند که برروی پوشش درونی دهان پدید میآیند، نشانۀ آن بالارفتن دمای تن میباشد که بیشتر در دهان کودکان (قُلاع الاطفال: Infantile thrush; infantile aphtha) روی میدهد، به ویژه اگر شیر نوشیده شدۀ ایشان از گونۀ پست باشد؛ و یا ماهیچههای دهانشان نرمی همیشگی خود را نداشته باشند.
آفت گونهای بیماری است که درمانی آسان دارد، میتوان آن را با داروهای بندآورندۀ میانه، و سبک درمان کرد و آنها را فرونشانید. گاهی دورۀ بیماری آن به درازا کشیده میشود که به خورهشدن میانجامد پس درمانش سخت میگردد و درمانگر نیاز به داروهای نیرومندتری برای درمان آن خواهد شد (حاوی، رازی، ج۳، برگردان ذاکر، ۲۰۹٫ سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۱۵۳).
زخمهای با نموری اندک، شانس بدخیم را کمتر دارند و با داروهایی که دارای اندکی ویژگی خشککنندگی هستند، درمان میشوند، آنها داروهاییاند که از توث و میوۀ علیق و افشرۀ پوست گردوی تازه به دست میآید. از اینها کارآمدتر دارویی برگرفته از افشرۀ انگور و گردوی درخت سرو است.
زخمهایی که نموری بیشتر دارند، نزدیک استخوان هستند و دور نیست، آسیبی به استخوان برسانند و آن را تباه سازند در این جا به جهت سرشت خشک استخوانها، برای درمانشان نیاز به داروهای خشککنندۀ بسیار بالا دارند. من (رازی) در چنین هنگامی قرص «موساس» را میسایم و بر روی جاهای خشکشده میگذارم.
کودکانی که گرفتار آفت هستند، ولی توانایی خوردن خوراک را یافتند، عدس را با اندکی و مغز استخوان گوزن و گوساله و بِه و سیب و زعرور (زالزالک) و عنز (جرجانی در ذخیره گوید: سرگین خشکشدۀ بز دستآموز، خشککنندۀ همۀ زخمهاست) میدهیم. اگر کودک برافروختگی، تب و التهاب نیز داشته باشد در شوربای او کاسنی میافزایم و به او میدهیم. کودکانی که هنوز توان خوردن خوراکیها را ندارند و شیرخوارند و آفت دهانشان به سرخی میزند، در آغاز بیماری داروهای مالیدنی دارای ویژگی بندآورندگی را بر روی تن ایشان میمالیم و بیشتر آنها را سرد میکنیم و سپس داروهای اّبکنندۀ بیگزندگی را به ایشان میدهیم.
آفتی که تازه پیدا شده را با آب غوره و سماق ساییدهشده در شراب، درمان میکنیم.
بیشتر بخوانید:
بررسی چگونگی کاربرد مسواک تا سده هفتم هجرت
برخی از پیشینیان گفتهاند: نباید به کودکان گرفتار برفک و آفت خوراکیهای شور و ترش و بندآورنده خوراند.(حاوی، ج۳، برگردان ذاکر، ۲۰۹ – ۲۱۰٫ سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۱۵۱).
گونههای قلاع
آفت و برفک ساده؛ (نک: حاوی)
آفت و برفک سپید؛ (نک: حاوی؛ منصوری؛ تقاسیم؛ معالجات)
آفت و برفک زرد؛(نک: حاوی)
آفت تیره رنگ؛ (نک: حاوی)
آفت سبز؛ (نک: حاوی)
آفت و برفک سرخ(خونی)؛ (نک: حاوی؛ منصوری؛ تقاسیم؛ معالجات)
آفت و برفک سیاه؛ (نک: حاوی؛ منصوری؛ معالجات)
آفت و برفک بدخیم (گودافتاده)؛ (نک: حاوی)
خوره دهانی؛ (نک: حاوی؛ معالجات)
زخمهای دردناک دهانی؛(نک: حاوی؛ معالجات)
چنانچه گونههای بسیار زیاد آن شناخته شود و از سوی دیگر اگر به ارزش و توانایی داروها و کارآمدی و پیامدهای هر دارو در هر تن؛ و یا هر اندام پی برده شود، دانسته خواهد شد که با کاربرد کدام یک از داروها به درمان زودتر و بهتری میتوان دست یافت.
سرابیون (د: ۲۵۰ق / ۸۶۴م) گوید: افزایش تراوش آب دهان نشانۀ درد سخت و آفت و برفک بسیار در دهان است. آفت و برفک میتواند سرخ و زرد و سپید و سیاه رنگ باشد ( حاوی، رازی، ج۳، برگردان ذاکر، ۲۰۹ – ۲۱۰؛ سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۱۵۱).
ابنسرابیون (د: ۲۵۰ق / ۸۶۴م): ابنسرافیون، کنیت دو برادر یوحنا (یحیی) فرزند سرافیون و داود از پزشکان سریانیزبان هستند. ایشان در آغاز دولت خلیفگان عباسی میزیستند. نگارشهای خود را به زبان سریانی نگاشته است. او دو کتاب خود را که به نام کناش یحیی الکبیر در دوازده گفتار و کناش الصغیر در هفت گفتار به زبان تازی برگرداند ( فهرست، ۵۲۶-۵۲۷). وی از حنین فرزند اسحاق بسیار یاد میکند، گمان میرود مرگ وی پیرامون سال ۲۵۰ق / ۸۶۴م بوده باشد (تاریخ نگارشها۲۹۹).
آفتهای ساده را میتوان با افشرۀ غورۀ انگور که با شراب و سماق آمیخته و ساییده شده درمان میکنیم.
ما برای درمان کودکان و کسانی که تن نمور و اندامی نازک و نرم دارند و آفت ایشان از گونۀ سبک است، برای درمانشان تنها به دانه و خود گُلسرخ و پختۀ داروهای بندآورنده بسنده میکنیم ( حاوی، رازی، ج۳، برگردان ذاکر، ۲۰۷).
آفت سپید و درمان آن از دیدگاه رازی
این گونه آفت از جنس بلغم است و پیوسته ماندگار میباشد.
درمان: آفت سپید را با داروهای پاک و درخشانکننده درمان مینمایم. در کودکانی که بزرگتر هستند، داروهایشان را نیرومندتر برمیگزنیم که بدینگونه به بهبودی ایشان کمک میکنیم. کسانی که بزرگتر شدهاند و تنی کاملتر دارند را با داروهایی بسیار نیرومندتر از این داروها، درمان میکنیم تا به بالاترین هدفمان که درمان با زاگ است، برسیم و در این جا به درمان آنها با زاگ آمیخته با شراب از گونۀ بندآورنده، بسنده میکنیم ( سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۱۵۴؛ حاوی، رازی، ج۳، برگردان ذاکر، ۲۰۹).
آفت سپید را با کزمازک که میوۀ درخت گز است، درمان مینماییم ( حاوی، رازی، ج۳، برگردان ذاکر، ۲۱۴).
دارویی برای آفت و برفک سفید: با نمک و عسل آن را مالش میدهند سپس سکنجبین و یا مُری در دهان نگاه میدارند (المنصوری فی الطب، رازی، برگردان ذاکر، ۴۵۹).
آفت سپید و درمان از دیدگاه ابوالحسن تبری
آفت سپید و چگونگی درمان از دیدگاه ابوالحسن احمد تبری (ز: ۳۵۹ق): این گونه آفت و برفک به آفت تر یا نمور شناخته میشود و بیشتر در کودکان رخ میدهد که انگیزۀ آن ناسرهای و نادرستی شیر دایه میباشد که گواریده نمیشود و از معدۀ کودک گذر نمیکند که در چنین هنگامی است آفت و برفک سپید رنگی، مانند آماس شُل پدید میآید که دردی اندک دارد. بیمار برافرختگی و تشنگی ندارد. تابلو آن همچون پوستۀ سپید رنگی است که در دهان به چشم میخورد. آسیب در بافت پوششی دهان پدید میآید.
درمان: اگر کودک شیرخوار باشد، باید به تهیسازی تن دایۀ او با پختۀ افتیمون و پس از آن با حب ایاره بپردازند سپس او را وادار با دهانشویهکردن با عاقرقرحا و مویزک بنمایند و به دنبال آن باید با دارویی که در زیر گزاره میشود، دهانشویه کند.
گزارۀ دهانشویه: یک درم سعد و دو درم ریشۀ سوسن آسمانگون و یک درم مویزک و عاقرقرحا نیمنیم یکچهارم درم، فلفل و زنگبیل از هر کدام نیم درم برمیگیرند و در سرکه و عسل میجوشانند. باید اندازۀ عسل به گونهای آشکار باشد. نخست آن را میپالایند، سپس آن را با سرکه و عسل دهانشویه کنند و در خوردن، تنها به آش زیره [زیربا] بسنده کنند.
گاهی بیمار واداشته میشود تا فلفل و عسل بر روی بافتهای دهانی هنگامی بمالد که هنوز آفت و برفک پدید نیامده باشد.
گاهی آفت را کودک شیرخوار دارد، ولی ما دهان دایۀ او را دارو درمانی میکنیم و گاهی جگر دایه را هنگامی که جگر کودک دچار گرمی شده، باید درمان کنیم؛ زیرا شیر، خوراک همۀ اندامهای کودک میباشد. جایگاه و ارزش شیر در پستان، مانند آب نرینه در خایه است، ولی هنگامی که کودک توان خوردن داشته باشد، میتوان عسل به او خوراند و دهانش را به آن آغشته کرد. چنانچه توان خوردن نداشته باشد باید دهانش را تنها با اندکی عسل بیالاییم.
اگر بزرگان به این گونه آفت گرفتار شوند. بایدبه ایشان دستور داده شود تا با شراب کهنۀ گس با اندکی عنبر دهانشویه کنند ( معالجات البقراطیه، احمد تبری، ج۲، ۲۵).
آفت و برفک سرخ از دیدگاه رازی
آفت و برفک سرخ و چگونگی درمان آن از دیدگاه رازی: آفت و برفک سرخرنگ از گونۀ فلگمونی و رنگ زرد روشن آن از گونۀ آتشین و سپید آن از جنس بلغم و پیوسته ماندگار میباشد و تیره و کدر آن از گونۀ تلخابی است. همچنین سبز و سیاه آن که برافروختگی و دمای بالا دارد، چیرگی صفرا در آن دیده میشود. پس اگر گونههای بسیار آن را شناختید و از سوی دیگر به ارزش و توانایی داروها و کار آمدی و پیامدهای هر دارو را در هر تن و یا هر اندام دست پیدا کردید، خواهید دانست که با کاربرد کدام یک از آنها به درمان زودتری خواهید رسید (حاوی، رازی، ج۳، برگردان ذاکر، ۲۰۹٫ سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۱۵۳).
فَلْغَمُونِیا: Phlegmon; phlegmonia (قاموس). فلغمونی، فلگمونی، آماس خونی پدیدآمده در پوست است. آماس خونی است که در مغز میروید (بحر الجواهر، ۲۸۶). فَلْغَمُونِّی الحُمره: Erysipelatous phlegmon (قاموس).
آفت پرالتهاب و پر برافروختگی و گرم، نیاز بیشتری به داروها سردیزا دارد، مانند ترکیب داروی زیر: تخم گُلسرخ و تخم رجله و عدس پوستکنده و نشاسته و مامیثا و صندل و سماق و اندکی کافور را برگیرند و به کار ببرند ( حاوی، رازی، ج۳، برگردان ذاکر، ۲۱۳).
آفت و برفک گرم و برافروخته با تخم گُلسرخ و سماق و تباشیر و تخم رجله و برگ حنای مکه و گلنار و کافور درمان میشود ( حاوی، رازی، ج۳، برگردان ذاکر، ۲۱۴٫ سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۱۵۸).
درمان آفت و برفک سرخ: تخم گُلسرخ و نشاسته و تباشیر و عدس پوستکنده و تخم خرفه و گشنیز خشک و سنای مکی را به یک اندازه با کمی کافور نرم کنند و با آن آفت را مالش دهند و در دهان نگاه دارند سپس باید سرکه و گلاب و پس از آن روغن گُلسرخ را در دهان نگاه دارند و حجامت کنند (المنصوری فی الطب، رازی، برگردان ذاکر، ۴۵۸).
سنا Sana: Cassia angistifolia; Vahl; Senna(قاموس). چوب مسواک، گیاهی روانکننده، بهترین آن مکی است. از تیرۀ پروانهداران (سبزی آساها) است، از گیاهان بومی جاهای گرمسیری سودان، آسیای صغیر، عربستان و جنوب ایران است برگهایی متناوب سه تا نُه زوج با برگچه و بدون برگچه انتهایی، با گلهایی زرد و میوه نیاک و با چند دانه است؛ ۲ ـ سنای بری (خودرو)، قدقدک؛ ۳ ـ سنای هندی (متداولترین).
آفت و برفک سرخ از دیدگاه تبری
آفت و برفک سرخ و چگونگی درمان آن از دیدگاه تبری: آفت و برفک خونی گونهای سوزهای است که در دهان آشکار میشود. نمود آن با رنگ سرخ و عفونت میباشد که بیشتر انگیزۀ پدیدآمدن برجستگی در پردۀ پوشانندۀ کام و دهان و زبان خواهد بود که این برجستگی به چشم میآید و دردناک است.
جداسازی این گونه آفت و برفک با سوزههای که در گذشته گزاره شدند چنین است:
سوزهها جداجدا در میآیند و دارای برجستگی در پردههای پوشانندۀ دهان هستند و در آغاز دچار گندیدگی نمیشوند ولی این گونه سوزه از آغاز گندیده پدید میآید و بیشتر در بیماران تبدار و کسانی که پیوسته خوراکیهای گرمازا میخورند و پیوسته شراب مینوشند، نمایان میشود. اختلاف این دو گونه را پیشینیان چنین مینویسند که خوراکیهای گرمازا به جاگذارندۀ آفت و برفک خونی میباشند.( معالجات البقراطیه، تبری، ج۲، ۲۵).
درمان: درمان آن تا آن جا که یاری دهد، خونگیری از رگ قیفال و تهیسازی تن با پختۀ دو هلیله خواهد بود. پس از تهیسازی تن و خونگیری از رگ قیفال است و اگر نیروی بیمار یاری دهد و یا دیگر قوانین خونگیری اجازت دهد، باید به خونگیری از دو رگ زیر زبان بپردازند، سپس بوی آفت و برفک را بررسی کنند که آیا بویی دارد یا خیر؟ هر آینه بویناک باشند، باید بیمار را وادار به دهانشویهکردن با سرکه و اندکی نشادر و نمک نمایند. اگر درمان نشود، باید زاگ بلورین و نمک را با سرکه بجوشانند و با جوشاندۀ آن چندین بار دهان را بشویند تا پوست روی سوزهها کنده شود و خونین گردد که پس از آن بیمار وادار شود با گزارۀ داروی زیر دهان را بشوید.
گزارۀ دهانشویه: گُلسرخ و برگ علیق و سعد و عدس و جام گل آس برگیرند و با سرکه بجوشانند و بیمار را وادار به دهانشویهکردن با آن کنند. این دارو دارای ویژگی بندآورندگی کمی میباشد. چنانچه دیدید که سوزهها درمان شدند، باید اندکاندک بر ویژگی بندآورندگی دارو بر پایه گفتههای ما در گذشته همچون گلنار و مازوی سبز و اندکی خرنوب و پوست انار، بیفزایند و به بیمار دستور دهند تا با آن سرکه دهان را بشوید و در دهان نگاه دارد. پس از آن باید به بررسی آفت و برفک پس از کاربرد آن دارو بپردازند. هر آینه خشکشدن و آغاز خوبشدن را در سوزهها ببینند، باید دانست که بهبودی در راه است و چنانچه سوزه سخت شود و بیاماسد که باید آن را با داروی سردکننده زیر، سرد نمایند (معالجات البقراطیه، تبری، ج۲، ۲۴).
گزارۀ داروی سردکننده: برگ خشک تاجریزی یک بخش، گُلسرخ و تباشیر و بزرالبقله و آرد عدس و نشاسته از هر کدام دو جزو، خاکستر گشنیز و سماق پاکشده از هر کدام یک جزو، بادام شیرین پوستکنده سه بخش، کافور یکچهارم جزو برمیگیرند و اندازۀ هر جزو باید یک درم باشد و اگر بیش از آن باشد، باید اندازۀ برداشتن کافور به گونهای باشد که از اندازۀ مجاز آن گذر نکند که به چندین انگیزه این اندازه نباید برداشت شود. همۀ داروها را میسایند و آن را روز و شب در دهان میپاشند که آماس را فرومینشاند و آن را خوب میکند (معالجات البقراطیه، تبری، ج۲، ۲۵).
آفت و برفک سیاه از دیدگاه رازی
برفک و آفت سیاهرنگ و چگونگی درمان آن از دیدگاه رازی: دارویی آزموده و بسیار خوب برای درمان آن: کشمش بیهسته و انیسون و عسل را بسرشند و بر روی آفت بمالند (حاوی، رازی، ج۳، برگردان ذاکر، ۲۰۹؛ سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۱۵۳).
قُلاع اسود (فحمی): Aphta wich is black like coal (قاموس؛ مرعشی).
یهودی گوید: آفتهای سیاهرنگ گونهای از بیماری خورۀ بدخیم میباشند، آن را با فلفیدیفون (بحر الجواهر، ۲۹۵: فلدفیون) درمان کنید. که روش ساخت آن چنین است: دو زرنیخ [زرد و سرخ] و اقاقیا و قاقله و گُلسرخ و صندل و کافور را بسایند و بر روی جایگاه آفت سیاهرنگ بگذارند ( حاوی، رازی، ج۳، برگردان ذاکر، ۲۱۱؛ سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۱۵۷).
یهودی: ماسرجویه، ماسرجیس، پزشکی بصری پزشک اندیشمند ایرانی یهودیآیین همروزگار عمر فرزند عبدالعزیز اموی (۶۸۰م) میزیست. وی برگردان به تازی کتاب «اهرن القس» را که کناشی نیکو و ارزنده است، را انجام داد و بر آن دو گفتار افزود و پیشکش این خلیفۀ اموی کرد. ابنجلجل گوید: وی ریشهای سریانی داشته است. او در روزگار مروان کتاب اهرن قس (هارون اسکندرانی) و ابناعین را به تازی برگرداند. رازی او را یهودی خطاب میکند. ماسرجویه کهتر نیز دارای رساله فی ابدال الادویه و مایقوم مقام غیرها، و کتاب فی الغذاء، و کتاب فی العین است. همچنین ابنندیم و قفطی و ابنابیاصیبعه کتاب قوی الاطعمه و منافعها و مضارها، و کتاب قوی العقاقیر و منافعها و مضارها از او یاد میکنند (تاریخ الحکماء، ۳۲۴ – ۳۲۵؛ تاریخ نگارشها، ۲۹۳-۲۹۴).
آفت و برفک سیاه از دیدگاه تبری
آفت و برفک سیاه و چگونگی درمان آن از دیدگاه تبری: گونهای آفت یافت میشود که انگیزۀ پیدایش آن خلط سودایی سوخته و تند و تیز میباشد. چنانچه کودکان گرفتار آن شوند، بسیار دور خواهد بود که بهبود یابند؛ زیرا سرانجام آن،پیدایش بیماری خوره در کودکان است.
اگر این بیماری در بزرگان رخ دهد، ایشان بهبود مییابند؛ زیرا توانایی پذیرش سختیهای درمان را دارند. این گونۀ بیماری همراه با ترکخوردگی در بافت، درد و تیزی و گزندگی است ( معالجات البقراطیه، تبری، ج۲، ۲۵).
درمان تبری: باید تن بیمار را با پختۀ افتیمون یک و یا دو بار تهیسازی کنند سپس بیمار را وادارند تا به دهان خود مغز استخوان ساق گوزن و یا ساق گاو و اگر نباشد، مغز گوزن (ایل) بمالند. سپس او را وادار کنند تا چندین بار پیوسته و پشت سر هم برگ حنا بجوند و پس از آن با جوشاندۀ سرکه و سماق و گُلسرخ و گشنیز و گلنار و آس و خرنوب و جز آن از چیزهای بندآورنده که به خوبی له شدهاند، چندین بار دهانشویه کنند، انگیزۀ بهبودی او خواهد بود، ولی اگر عفونت بکند و بد بو شود باید در اندیشۀ پیگیری درمان خوره و لثۀ خونچکان برای بیمار شد.
درمان کودک: بسنده است که دهان او را تنها با مغز استخوان ساق گوزن بیالایند تا بخش آسیبدیدۀ سیاهرنگشدۀ آن پوستهپوسته شود و بریزد سپس در هنگام خسبیدن بر آن اندکی گُلسرخ و گلنار و گشنیز سوخته بپاشند که این زمان، کارآمدترین گاهِ پاسخ درمانی خواهد بود؛ زیرا آب دهان گِرد آمده از دهانش سرازیر خواهد شد. باید درمان کودک بر پایۀ یک درمان درست و آزمودهشده انجام پذیرد. همواره پزشکان به کودکانی که گرفتار این گونه آفت هستند، داروی زیر را میدهند که ما آن را پس از کندوکاو بسیار به دست آوردیم.
گزارۀ دارو: خاکستر هلیلۀ زرد، خاکستر هستۀ خرما، خاکستر گشنیز، و تباشیر و گلنار را با اندازۀ برابر برمیگیرند و به کار میبرند. این دارو در درمان آفت و برفک سیاه (قلاع الاسود) کودکان بسیار کارساز خواهد بود.
درمانی شگفتانگیز: بهترین درمان به کاربردن داروهای بندآورندهای است که دارای ویژگی فرونشانندگی آن را داشته باشد مانند گُلسرخ و گلنار و مازو و پوست انار و جز آن. همچنین باید به خوردن خوراکیهایی مانند حریرۀ برگرفته از آرد عدس و مغز استخوان ساق گوزن و یا مغز استخوان ساق گاو بسنده کند که گاهی یکی از آنها از میان دیگر داروها کارایی از میانبردن بیماری را به تنهایی خواهد داشت. دایۀ کودک نیز باید همین خوراکیها بخورد و همچنین اگر کودک نیز آن حریره را به همراه همۀ آن چه یاد کردیم، بخورد، بهبود خواهد یافت (معالجات، ج۲، ۲۶).
آفت رنگ زرد روشن از گونۀ حمره است.
حمره: آماسی بود خونی و از خون گرم و بد تولّد کند و قوام خون رقیق بود و باشد که اندکی به غلیظی گراید و بیشتری به آخر ریش گردد از بهر آنکه مادّه آن از خون بد باشد (اغراض، ۵۷۷).
آفت تیره رنگ از گونۀ تلخابی است.
آفت سبز و سیاه برافروختگی و دمای بالا به همراه دارد و چیرگی زرداب در آن دیده میشود ( حاوی، رازی، ج۳، برگردان ذاکر، ۲۰۹).
برفک و آفت بدخیم (قُلاع الخبیث: Malignant aphtha) زاگ و مازو را گَرد مانند، بسایند و با آن بافتهای دهانی را مالش دهند. شیوۀ کاربرد دارو: نخست انگشت را در روغن زیتون فروکنند سپس آن را به گَرد به دستآمده آغشته نمایند سپس بافتهای دهان را با آن خوب ماساژ دهند و با زنگار و سرکه دهانشویه کنند و با مازو و سرکه دهان را مالش دهند.
داروی برای آفتهای گود رفته و بدخیم دهان: مازریون را بسوزانند و خاکستر آن را بر روی جای دردناک و سوزه گذارند و یا مازریون را در سرکه بپزنند و با آن دهانشویه کنند، بسیار سودمند است. البته باید بپایند که آن را قورت ندهند.
اگر آفت چرکین باشد، زاگ را با شرابی بیامیزند و با عسل به اندازۀ خواست خود بر آن افزوده بر آن بیفزایند و یا آن را آبکیتر و یا سفتتر کنند، اندازۀ آن برپایه افزایش؛ یا کاهش نیروی دارو است و بر روی زخم آفت میمالیم.
اگر آفت چرکین شود و دمل گردد، دیگر به آن آفت نمیگویند؛ بلکه زخمی عفونی میباشد و برای درمان آن باید داروی زخمهای چرکین را به کار برد.
تنهای سخت که نمور نیستند و گرفتار آفت از گونۀ بد آن هستند، برای درمان نیاز به داروهای نیرومندتری دارند که دارای ویژگی بندآورندگی بسیار بالا و گزندگی و نیشزنندگی بسیار باشند (حاوی، رازی، ج۳، برگردان ذاکر، ۲۱۲؛ سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۱۵۷).
شمعون راهب (طیبویه) گوید: زخمها و سوزههای بدخیم دهانی میتواند از بسیاری بخارهای برخاسته از شکمبه به دهان پدید آید (حاوی، رازی، ج۳، برگردان ذاکر؛ سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۱۵۹).
هر گاه آفت و برفکی که عفونی شده است، بد بو نیز بشود، باید آن را به گونۀ لثۀ خونچکان و زخمهای چرکین درمان کنند ( معالجات بقراطیه، ج۲، ۲۶؛ سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۳۲۱).
زخمهای دهانی
زخمهای دردناک دهانی
سخن در بارۀ انگیزۀ پیدایش سوزههای دهانی میباشد که آنها از خون تند است که با زرداب آمیخته شده است. دمای آن بالا میرود و بسیار دردناک خواهد بود و گاهی انگیزۀ بازداشتن آدمی از جویدن خواهد شد. درمانگران آن را سوزههای آماسی خونی و گاهی فلگمونی نامگذاری میکنند.
درمان: پرهیز خوراکی بیمار و خونگیری از رگ قیفال است.گاهی خونگیریهای پی در پی و به دنبال آن تهیسازی تن او با پختۀ هلیلۀ زرد برنامۀ درمانی این گونه بیماران است سپس او را وادار به دهانشویهکردن چندین باره با جوشاندۀ سرکه و عصاالراعی و ریشۀ تاجریزی و برگ و ریشۀ کاسنی و عدس و گشنیز خشک نماید.
اگر درد و سرخی آن فرونشست و دیگر پراکنده و پوستهپوسته نشود و این پوست کندهشدن از پردۀ قرار گرفته بر روی کام و زبان شکل میگیرد سپس باید آن را به خوبی شکاف بدهند و با سرکه دهان را بشویند، بیگمان بیمار بهبود خواهد یافت (معالجات بقراطیه، ج۲، ۲۱ – ۲۲؛ سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۳۱۵).
زخمهای چرکین دهانی
انگیزۀ پیدایش آنها: گاهی زخمهای چرکین کوچکی در دهان و زبان پدید میآیند که همراه درد و حدتی ویژه میباشند که تندی آن از بودن زرداب است که در سخنان ما از آن گزارهای در آینده خواهد آمد که در بارۀ درمان سوزهها خواهد بود. هنگامی ما میخواهیم در باره آفت و برفک دهانی و گونههای آن سخن بگویم، هیچ نیازی ندیدم که سخن در بارۀ سوزهها را زودتر آغاز کنیم؛ زیرا در بیشتر موارد این سوزه زیر گروه یکی از گونههای آفت و برفک (قُلاع) خواهند بود و این سوزهها دستهای از قلاع هستند که گرمی و گداختگی به همراه دارند و با هوا و آب سرد به آسایش دست مییابند و با کمک این دو دردشان نیز در جا آرام میگیرد. سپس چیزهایی که زمانی آبکنندۀ آنها بودند، دیگر نمیتوانند آنها از میان ببرند و دردشان نیز پس از کاربرد آنها افزایش مییابد.
درمان: خونگیری و تهیسازی تن با پختۀ هلیلۀ زرد و کابلی و تمر هندی و آلو میباشد سپس بریدن رگ جهاروک و گذاشتن بادکش است. البته باید در همۀ مراحل درمان توانایی بیماری و قانونمندیهای درمانگری برای ایشان را نازکبینانه دنبالکرد و پس از آن بیمار را وادار به دهانشویهکردن با داروی زیر نمود:
گزارهدهانشویه: یک کف عدس و یک کف گشنیز خشک و یک دسته جام گل عصاالراعی و یک دسته شاخ و برگ تاجریزی و یک دسته پرسیاوشان را برگیرند و با سرکه و آب بجوشانند و در دهان بچرخانند و زمانی نگاه دارند. گاهی نیز تفالههای دارو را در دهان بگذارند که برای آرامکردن درد و فرونشاندن گرما بسیار کارساز است. با فرونشستن گرما و تاولزدن و سربازکردن سوزهها، درد آرام میگیرد که پس از آن باید داروی سردیزای زیر را به بیمار بخورانند:
گزارۀ داروی سردیزا: تباشیر و بزرالبقله و گُلسرخ و گلنار و نشاسته و صمغ عربی و کتیرا و خاکستر گشنیز را برگیرند و نرم بسایند و بر آن اندکی کافور بیافزایند. داروی به دست آمده را بر روی زبان و جایی که سوزهها در آن پدیدآمده، بپاشند و در دهان نگاه دارند که دارو در دهان نرم میشود و درد به دنبال آن فرومینشیند. باید این گَرد را روزی دو تا سه بار و نیز هنگام خسبیدن به کار برند.
خوراک او را گونهای خوراک از سماق (سماقیه) و از غوره (حصرمیه) و جز آن بگذارند.
سماقیه: آش سماق، روش ساخت: همانند آش غوره پخته میشود. به جای افشره غوره، آب سماق خیسانده و صاف کرده میریزند و بر آن چغندر و هویج خرد شده و گوشت گرد کوچک شده (قلقلی) میگذارند (منصوریف، ۸۱۸). آش سماق، خوراکی برگرفته از گوشت و پیاز وتره و بادمجان و و سیر وچاشنیها و ادویه و گردو است (قولنجف، ۲۱۵).
اگر بیماری (زخمها) سخت شود و دورهاش به درازا کشیده شود و پیچیده شود در این هنگام به آن مسامیر خواهند گفت که آن را با شکافدادن و بریدن با آهن درمان کنند و یا با مالشدادن آن با نمک و سرکه سوزه را خونچکان کنند سپس به درمان آن تنها با روغن گُلسرخ میپردازند که بهبود خواهد یافت و گاهی میگندد و به آفت و برفکی که به خونیبودن شناخته میشود، دگرگون میگردد (معالجات بقراطیه، ج۲، ۲۳ – ۲۴؛ سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۳۱۵ – ۳۱۶).
خورۀ دهانی
بیماری که به خورۀ دهانی شناخته میشود: این بیماری در گوشت لای دندانها در هر بخش دهان نمایان میشود. تابلوی آن در دهان مانند زخمی است چرکین و سبز رنگ شده با بویی بد همراه میباشد که انگیزۀ ساختهشدن آن بودن خلط گندیده و گزنده و تند و خورنده در جای زخم میباشد که از سر و یا دیگر اندامها به گوشتهای میان دندانی سرازیر میشود که آن خلطها را به جهت ناتوانی به خود میپذیرند. البته خوراکیهای تند و گندیده نیز سازندۀ چنین آمیختگی میباشند، مانند نمک کهنه و خوراکیهای نمکسود و آبکامههای کهنه و جز آن میباشد.
درمان: اگر نیروی بیمارهمراهی کند و هیچ فاکتور بازدارندهای در راستای درمان در کار نباشد، باید در آغاز به خونگیری و تهیسازی تن با پختۀ افتیمون و پس از آن با حب ایاره و یا حب صبر بپردازد و بیمار پیوسته به نوشیدن آب جو و چرخاندن افشرۀ جوشاندۀ غوره و آب سماق و سرکه در دهان وادار شود که این درمان از پیشرفت و گسترش بیماری جلوگیری خواهد کرد سپس به درمان ویژۀ آن بیماری بپردازند که همان به کار بردن داروی سوتیجان میباشد.
گزارۀ داروی ترکیبی سوتیجان: یک بخش زاگ یمانی، قلقطار و قلقدیس و خاکستر نمک و نشادر از هر کدام نیم درم و خاکستر مازو که در سرکه خیساندهاند و خاکستر کاغذ مصری و نورۀ آب نخورده از هر کدام یک و نیم بخش، زعفران سوخته و کندر و برگ حنا از هر کدام یک بخش برگیرند و همگی را نرم بسایند و با سرکۀ کهنه بسرشند و از آن قرص بسازند و بخشکانند پس از خشککردن آن قرص را بسایند و در سرکه بخوابانند و با آن سرکه دهانشویه کنند و در دهان نگاه دارند تا گوشت آن را خونین کند و گندیدگی را از میان ببرد.
قلقطار Yellow Vitriol; Ferric Oxide; Qalqatar نام شیمیایی آن سولفات آهن است. عربان در گذشته به آن سنگ آهن، شادنج، شادنه گفتهاند. از کانیها است که به صورت تودههای آسانشکن با رنگ بنفشهای گراییده به زردی است اگر مدتی رها شود خرد میشود. پودری با رنگ سرخ تیره دارد که انگشتان را با آن رنگ میکنند (منصوریف، ۷۳۷). بیشتر زاگ زرد و برخی زاگ زرد به سرخی گراییده دانستهاند. بهترین آن بسیار ریز و براق است که مانند زرنیخ زودشکن میباشد (مخزن).
قلقدیس Qalqadis White Vitriol; Ferrous sulphate; گونهای زاگ است عربان آن را ملیطن نامند و در شیمی سولفات روی (سولفات آهن) گفته میشود. در عمده المحتاج سه گونه گفته شده است: سپید پاک با بخشهای یکسان جدا از هم که زاگ أساکفه خوانده میشود. دیگری سپید اندکی زلال درون آن به سیاهی میگراید و «میس» نام دارد. سومی کدرتر و سختتر از دو تای دیگر است «سخیره» نامیده میشود. هر کدام اینها پخته شود، «قلقنت» میگردد (منصوریف، ۷۳۶). زاگ سرخ را گویند (آنندراج). در ماهیت آن اختلاف نظر است بیشتر زاگ سپید که به پارسی زاگ شتردندان و شوغار و به یونانی حلقیس، برخی سرخ گروهی زرد گفتهاند (مخزن).
اگر دیدید داروی سوتیجان کارساز نبود پس باید به آن گزاره یک بخش زنگار بیفزایند سپس به همان گونه که گفتیم، دارو را دردهان بچرخانند. اگر گوشت میان دندانی خونچکان و سرخ رنگ شود و از آن خون سرخ بتراود پس باید در این هنگام با آن چه در گذشته گفتیم، دهان را بشویند.
گزارۀ دهانشویه: یک دسته جام گل آس و یک دسته پودنۀ رودخانهای، و گلنار و کزمازک و عاقرقرحا و مازوی سبز و پوست انار از هر کدام به اندازۀ نیاز برگیرند و با آب و سرکه به گونهای بجوشانند تا به انبستگی بالا برسد و پُرمایه و سنگین گردد، سپس با آن دهان را بشویند تا بیماری را بهبود ببخشد و گوشت میان دندانی را نیرومند شود. اگر اندکی از بیماری به جا بماند، باید این پودر را به کار برند.
گزارۀ داروی گَردگونه [سفوف]: یک بخش توتیا، راتینج و کندر و گلنار و سپیدآب سربی از هر کدام نیم بخش برگیرند و بسایند و الک کنند و بر روی جاهایی که از بیماری به جا مانده، بپاشند. اگر انجام این درمان دشوار و بیماری رو به سختترشدن برود، باید در اندیشه به کار بردن قلقدیون و مالش پیوستۀ آنها است تا آن که بیماری ریشهکن شود. سپس درمان بیماری را با دهانشویهکردن با سرکۀ آس دنبال کنند که از جوشاندن آس و گلنار با سرکه به دست میآید و اگر اندکی از بیماری به جا ماند، باید بر روی آن گَردی که پیش از این گزاره کردیم بپاشند.
اگر درمان رو به دشوارشدن گذاشت، باید بر روی آن پودری بپاشند که به آن سنگ مسن گویند و از سرزمین حجاز آورده میشود و اگر درمان باز هم سختتر شود، آب نمک کهنه را برگیرند و با آن دهان را بشویند و در دهان نگاه دارند که برای درمان زخمهای چرکین و خوره آزمودهشده است و تنها بدی آن پیدایش درد سخت میباشد. باید پس از آن با سرکۀ آس، دهان را بشویند سپس با آب نیمه گرم و پس از آن با آب سرد و به دنبال آن با روغن گُلسرخ دهان را بشویند. این افزایش و یا کاهش اندازۀ درمان بستگی به سن و آمیزۀ بیمار (مزاج) دارد.( سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۳۱۶).
داروهای تکی کاربردی در درمان آفت و برفک دهان:
حنا: سرد است، برای درمان آفت و برفک دهان و جای سوختگی پدید آمده از آتش خوب است (المنصوری فی الطب، برگردان ذاکر، ۲۱۶).
تباشیر: سرد است. برای فرونشاندن تب داغ و تشنگی و بالاآوردن و برای بیرونراندن پسماندۀ زردابی و تپشدل و برفک دهان خوب است (المنصوری فی الطب، برگردان ذاکر، ۲۱۷).
طباشیر (Tabāshīr): Tabasheer, bamboo concretion ; Bambusa arundinacea Willd (قاموس). گیاه دارویی، تازی شدۀ تباشیر است. نویسندۀ منهاج گوید: ریشۀ سوخته (خاکستر) قنی. سدیدی گوید: سوزاندۀ آن چه در درون قنی هندی است و یا به جا ماندۀ سایش آن و یا خاکستر استخوان فیل است که نیروبخش دل و شکمبه و از میان برندۀ نموری آنها و درمان کنندۀ آفت و برفک دهان و آرامبخش بالاآوردن و آماس گرم چشم و استوار کنندۀ دندان جنبان و لثۀ خونچکان است. چنانچه آن را به همراه دهانشویهها به کار ببرند در درمان تپش دل از گرمی و ترس و واهمه و اندوه و بیهوش شدن از سرازیر شدن زردآب به شکمبه و بند آوردن شکمروش سودمند خواهد بود (بحر الجواهر، ۲۴۴).
گاوزبان: برای درمان ترس و تپشدل و برفک دهان خوب است (المنصوری فی الطب، برگردان ذاکر، ۲۲۰؛ سه سده داندانپزشکی، ذاکر، ۲۲۶).
لسان الثور Lesan -al- thaur Borage; Onosma brateatum; (قاموس). گیاهی علفی که در پارسی گاوزبان گویند. گونهای از مرو و گونۀ ارزشمندتر آن خراسانی یا شامی است. دارای برگی پهن، دراز اندکی سیاه رگۀ میانی فرورفتهتر از دیگر جاهای رویۀ برگ میباشد.طبیعتی نزدیک به میانه دارد. سردی آن اندک و در آخر یکم و تری آن کمتر، گویند سرد و نمور در سوم است. سوختۀ آن درمانگر آفت کودکان و برافروختگیهای دهان و دلانگیز و نیرو بخش آن و برای بیماریهای تلخابی و تپش دل و زبری سینه، سرفه، تنگی نفس و ترس و برفک دهان خوب است. اندازۀ خوراکی آن دو درم و جایگزین آن ابریشم سوخته و چهار دانگ وزن آن پوست اترج و یا بادرنبویه و کاسنی میباشد (اختیارات، ۳۹۶).
عاقِر قرحا: برای درد دندان و آفت و جوشهای دهان کارا است (المنصوری فی الطب، برگردان ذاکر، ۲۲۴؛ سه سده داندانپزشکی، ذاکر، ۲۲۶).
ضُرو: برای درمان شکمروش جوش و برفک دهان بسیار سودمند است (المنصوری فی الطب، برگردان ذاکر، ۲۳۱؛ سه سده داندانپزشکی، ذاکر، ۲۲۷).
رگزنی (فصد) و بادکشگذاری (حجامت)
برای درمان کسانی که آفت، برفک، جوش (قلاع) و زخمهایی بر روی لثه بسیار دارند پس از خونگرفتن از رگ قیفال (Cephalic V.)، از رگ جهاروک (چهار رگ پیرامون لب) خون میگیرند.
خونگیری از زیر چانه برای درمان برفک دهان و لثۀ عفونی و آن چه بیماری دهان باشد، سودمند است.
خونگیری از ساق پا انباشتگی رگها را نیرومندانه میکاهد و برای دردهای کهنۀ گرده و زهدان و پیشابدان سودمند است و خون ماهانه را میریزاند ولی فرسایندۀ تن میباشد و در بسیاری از افراد به همراه حجامت بیهوشی نمایان میشود و این برای کسانی که در رخساره و دهانشان کورک و دمل بسیار پدید میآید، سودمند است (منصوری فی الطب، برگردان ذاکر، ۳۸۱؛ سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۲۳۴).
درمانهای فراگیر
زخمهایی که در دهان پدید میآیند به جهت گرمی و نموری که دهان دارد به تندی گندیده میشوند، از اینرو باید برای درمانشان از داروهای نیرومند بهره برد و گاهی درمان به جایی میرسد که به داغکردن زخمها نیز نیاز میشود.( سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۱۵۲؛ حاوی، برگردان ذاکر، ج۳، ۲۰۷).
گاهی گونهای از آفت و برفک است که در کودکان پدید میآید، درمان آن، درمان دایۀ شیرده است و درمان کودکان شستشوی دهان با سرکه و مالیدن روغن گُلسرخ بر روی سوزهها و به کاربردن داروهای سردیزای کافوری و پاشیدن اندکی از آن در دهان میباشد. این گونه آفت و برفک درمان زود هنگامی را به دنبال دارد و به تندی از دهان کودکان دور خواهد شد. انگیزۀ رویداد آن در گذشته یاد شد جز این که نیروی انگیزۀ پیدایش آن در دایگان شیرده نیرومندتر است و خون ایشان را تباه میسازد. از اینرو شیر ایشان دچار دگرگونی خواهد شد و به دنبالش، آن چه باید رخ دهد، برای کودک پیش خواهد آمد؛ زیرا کودک آن شیر تباهشده را خواهد خورد و بیمار خواهد شد.
دایۀ شیرده باید از خوردن هر خوراک پلشت دوری ورزد و تنها به خوردن مزورات مانند خوراک ساختهشده از سماق و غوره بسنده کند تا شیر او خوب شود و دارای چگونگی نیک و سردیزا باشد تا گرمی کودک را فرونشاند (سه سده دندانپزشکی، ذاکر، ۳۱۸ – ۳۱۹).
مزورات: در مفید العلوم نوشابهای شیرین است برای کسانی که نوشابههای الکلی نمینوشند و ریشۀ واژه برگرفته از فریب، و آرایش دروغین است. «مزورات من الطبیخ» دانه و سبزیهای گوناگون که بیگوشت بپزند (منصوری، برگردان ذاکر، ۶۲۶).
کتابنامه
إخبار العلماء بأخبار الحکماء یا تاریخ الحکما،ء قفطی، جمالالدین (۵۶۳ – ۶۴۶ق)، به کوشش دکتر بهین دارایی، دانشگاه تهران، ۱۳۴۷خ؛
اغراض الطبیه و المباحث العلاییه، اسماعیل جرجانی (د: ۵۳۱ق)، پژوهش حسن تاجبخش، دانشگاه تهران، ۱۳۸۴؛
بحرالجواهر فی حل لغات السائر، محمد هروی فرزند یوسف (ز: ۹۳۸ق)، چاپ سنگی تهران، ۱۲۸۸ق؛
تاریخ نگارشهای عربی، فواد سزگین، ج ۳، برگردان خانۀ کتاب چ تهران، ۱۳۸۰خ؛
تقاسیم العلل، التقسیم و التشجیر، رازی، پژوهش دکتر صبحی محمود حمامی، معهد التراث العلمی العربی، حلب، سوریه، ۱۴۱۲ق / ۱۹۹۲م؛ بخش دندانپزشکی آن را در کتاب سیری در سه قرن دانش دندانپزشکی ایران آوردم؛
حاوی فی الطب فی امراض الاذن و الانف و الاسنان، رازی، کتاب سوم که در بارۀ بیماریهای گوش و بینی و دندان است. پژوهش آن از روی دستنویسهای کهن کتابخانۀ پهلواری و اسکوریال، وزارت فرهنگ هندوستان در چاپخانۀ مجلس دایرهالمعارف عثمانی، حیدرآباد، دکن، هند، ۱۹۵۵م – ۱۳۷۵ق؛ بیماریهای گوش، بینی و دندان، برگردان به پارسی محمدابراهیم ذاکر، مرکز تحقیقات طب سنتی و مفردات پزشکی، دانشکدۀ طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، ۱۳۹۱خ؛
کتاب سیری در سه قرن دانش دندانپزشکی ایران، گردآوری و ترجمه محمدابراهیم ذاکر، انجمن دندانپزشکی ایران با همیاری مرکز تحقیقات اخلاق و حقوق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، ۱۳۸۹؛
فردوس الحکمه فی الطب، علی فرزند سهل ربن تبری (ز: ۲۳۶ق)، پژوهش عبدالکریم سامی جندی، منشورات محمدعلی بیضون، دارالکتب العلمیه، ۲۰۰۲م / ۱۴۲۳ق؛ فردوس برگردان محمدابراهیم ذاکر و علینقی منزوی، مرکزتحقیقات طب سنتی و مفردات پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، ۱۳۹۱؛
فرهنگ آنندراج محمد پادشاه «شاد» به کوشش محمد دبیر سیاقی، چ تهران، ۱۳۳۵ خ؛
قانون الطب فی ابنسینا، حسین فرزند عبدالله (۳۷۰ – ۴۲۸ق)، داراحیاء التراث العربی؛ همچنین بهرهوری از برگردان عبدالرحمان شرفکندی، سروش، چاپ پنجم ، ۱۳۶۸خ؛
قاموس القانون فی الطب (معجم المصطلحات الطبیه و الادویه المفرده المستعمله فی القانون فی الطب ابنسینا)، فرهنگ لغات قانون فی الطب ابنسینا, عربی – انگلیسی، حکیم عبدالحمید، حکیم کبیرالدین، حکیم عبدالوهاب ظهوری، دکتر محمد عبدالعزیز، حکیم فضلالرحمان، موسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، بازنگری ۱۹۹۸م؛
قولنج، رازی (د: ۳۱۳ق)، پژوهش صبحی حمامی، حلب، ۱۹۸۳م، برگردان محمدابراهیم ذاکر، مرکز تحقیقات طب سنتی و مفردات پزشکی، دانشکدۀ طب سنتی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، ۱۳۸۵خ؛
کامل الصناعه الطبیه، علی اهوازی فرزند عباس زرتشتی (ز: ۳۷۵ق)، ابوالعینین احمد افندی، چاپ بولاق مصر، رجب ۱۲۹۴ق / ۱۸۷۷م. دانشگاه فرانکفورت، آلمان، ۱۹۹۶م/۱۴۱۷ق؛
لغت نامه، دهخدا علی اکبر دهخدا (د ۱۳۳۴خ)، چ تهران (۱۳۲۵ ـ ۱۳۴۶خ)و CD؛
متداولترین گیاهان دارویی سنتی ایران، غلامرضا امین، مرکز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران، ۱۳۸۴؛
معالجات البقراطیه، ابوالحسن طبری، سدۀ چهارم، کتاب یکم و دوم، پژوهشگر فواد سزگین، ۱۹۹۰م =۱۴۱۰ق، چاپ فرانکفورت – آلمان، فاکسمیله از دستنوشتۀ کتابخانۀ ملک – تهران، شمارۀ ۴۴۷۴؛
معجم مرعشی الطبی الکبیر (عربی – انجلیزی)، دکتر محمد اسامه مرعشی، مکتبه لبنان ناشرون، بیروت، ۲۰۰۵م؛
مفردات مخزن الادویه، عقیلی محمدحسین خان علوی فرزند محمدهادی خراسانی شیرازی، سدۀ ۱۲ق، تهران، افست چاپ سنگی، ۱۳۷۱خ (مخزن)؛ پژوهش علی موحد ابطحی، حبل المتین، قم، ۱۴۲۲ق.← (مخزنن)؛
مفید العلوم و مبید الهموم ابنحشا، پژوهش جورج کولان و ب. ج. رینو، رباط ۱۹۴۱م؛
منجد فی اللغه و الاعلام، لویس معلوف (۱۸۶۷ ـ ۱۹۴۶م)، چ اول بیروت، ۱۹۳۷ م و CD.
منصوری فی الطب، محمدزکریای رازی(۲۵۱-۳۱۳ق)، پژوهشگر دکتر حازم بکری صدیقی، معهد المخطوطات العربیه، کویت، ۱۴۰۸ق / ۱۹۸۷م، برگردان محمدابراهیم ذاکر، موزۀ تاریخ پزشکی ایران وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی تهران، ۱۳۸۷خ؛
هدایه المتعلمین فی الطب، ابوبکر ربیع فرزند احمد اخوینی، بخاری، جلال متینی، چاپ دوم، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۷۱خ؛